Four Ways to Inspire Humble Curiosity in Your Students
چهار راه برای برانگیختن کنجکاوی همراه با تواضع در دانش آموزان
نویسنده : اِیمی اِل. ایوا ( Amy L. Eva)
October 17, 2022
اقتباس : فرشته کریم زاده
تواضع و کنجکاوی میتوانند دانشآموزان را تشویق کنند تا با اشتیاق به یادگیری پرداخته و پذیرای دیدگاههای دیگران باشند.
در مطالعه ای در سال 2018، محققان از دانش آموزان ابتدایی در مورد تجربیاتشان به عنوان در مدرسه پرسیدند. بسیاری از دانش آموزان از سوال مطرح شده ابراز تعجب کردند. یکی از آنها گفت:”هیچ کدام درباره مطالبی که در کلاس یاد می گیریم کنجکاو نیستیم. ما فقط باید هر کاری که معلمها به ما میگویند انجام دهیم”.
واقعیت این است که بیشتر کودکان هنوز ارتباط بین کنجکاوی و یادگیری را درک نمی کنند و حتی سوالاتشان را مخل روال آموزش و نامطلوب میدانند و اغلب از بیان کنجکاویهای خود پرهیز میکنند.
در عین حال، ما بزرگسالان هم فارغ از موضوع بحث، جایی برای شک در باورها، شنیدن نظرات دیگران همراه با تفکر و کاوش در مسائل قرار نمیدهیم. چه این موارد مربوط به سیاست های اقتصادی و اجتماعی مانند حقوق مدنی مهاجرین باشند و چه درباره مزایای یادگیری آموزش از راه دور و یا استفاده از ماسک برای مقابله با کرونا.
در یک نظرسنجی ، معلمان، مدیران و مدیر نواحی آموزش اظهار میکنند که بیش از نیمی از سیاستمداران، والدین و یا سرپرستان دانش آموزان نسبت به سه سال گذشته به اندازه بیشتری بصورت دو قطبی (سیاه و سفید) فکر میکنند (و کمتر از نیمی از این مربیان نیز اقرار کرده اند که خود آنها هم به همین شکل فکر میکنند).
اما هنوز جای امیدواری هست: باوجود محدودیتهایی که کماکان در محیط مدرسه های سنتی وجود دارند، به نظر می رسد دانشآموزان امروزی نسبت به ما بزرگسالان ذهن بازتری دارند. سوالی که باید به آن جواب دهیم اینست که چگونه میتوانیم به دانش آموزان کمک میکنیم تا ذهن خود را باز نگه دارند و به جای اینکه دچار خشک ذهنی شوند، ذهن خود را آماده یادگیری و تفکر نگه دارند؟ تحقیقات درباره کنجکاوی و ویژگی مرتبط با آن، که است،می تواند به ما در تقویت یادگیری واقعی، افزایش ارتباط انسانی و رشد شخصی کمک کند.
چگونه کنجکاوی و تواضع به ما در یادگیری کمک می کند
تحقیقات نشان میدهد که تواضع فکری و کنجکاوی با هم مرتبط هستند و این منطقی است: وقتی کنجکاو هستیم، به طور طبیعی میخواهیم بیشتر یاد بگیریم (“دانشآموز جدید کلاس من کیه؟”). ما در هنگام مواجهه با شک یا نقص در دانش خود، به دنبال اطلاعات جدید یا درک بهتر میگردیم (“این ربات چگونه کار میکند؟”).
و اگر با تواضع اقرار به شکمان کنیم، خواهیم پذیرفت که همه پاسخها را نداریم – و باورهای ما ممکن است نادرست و یا درک ما ناقص باشد. در واقع، محققان تواضع فکری را با تمایل به جستجوی اطلاعات و تجربیات جدید مرتبط میدانند (“نمیدانم، اما میخواهم بفهمم!”).
علاوه بر این، افرادی که کنجکاوتر، با ذهنبازتر و متواضع تر هستند احتمالاً در مواجهه با چالشها (مانند آنچه در یک مبحث اخلاقی یا یک آزمایش علمی پیچیده و یا یک پروژه گروهی دشوار پیش میآید) پشتکار بیشتری دارند زیرا آنها این موانع را به عنوان فرصتهایی برای یادگیری و رشد میبینند – و نه شکست یا اشتباه. در یک مطالعه اخیر بر روی ۳۰۰۰ دانشآموز از شهرهای بزرگ در ۱۱ کشور، محققان دریافتند که کنجکاوی (و پشتکار) به میزان بسیار زیادی احتمال موفقیت تحصیلی کودکان و نوجوانان را در دروس ریاضی و توانمندی آنها را در خواندن متون پیشبینی میکند.
مطالعات همچنین نشان میدهند که تواضع فکری میتواند دانشآموزان را برانگیزد تا به دنبال یافتن چالشهای یادگیریشان باشند و برای غلبه بر آنها تلاش کنند ( راهی دیگر برای موفقیت بیشتر در مدرسه). تواضع فکری میتواند ما را از رهایی بخشد و به تفکری بازتر، انعطافپذیرتر، و کمتر تدافعی منجر شود که علاقه ما را به درک دیدگاههای دیگران و یادگیری از آنان بیشتر میکند. به عنوان مثال، اگر کودکی که آگاه به نادانسته خود است و در عین حال مایل به یادگیری است، به یک مسئله ریاضی که دشوار تلقی می شود برخورد کند، چون چیزی برای از دست دادن ندارد، سعی در حل آن مسئله خواهد کرد، به خصوص وقتی می داند که می تواند با حمایت معلم و همسالانش راه های متعددی را برای رسیدن به جواب آزمایش کند.
کنجکاوی و تواضع توامان می توانند اشتیاق ما را برای یادگیری تحریک کنند و ما را پذیرای دیدگاه های دیگران کنند، اما چگونه می توانیم از کنجکاوی بهره برده و حس تواضع را در کلاس های خود تقویت کنیم؟ در ادامه به چهار راهکار مبتنی بر شواهد برای تشویق کنجکاوی همراه با تواضع در مدرسه اشاره میکنیم.
تمرین کنیم تا با شیفتگی به دیگران گوش دهید.
در بررسی تحقیقات انجام شده، مولف این مقاله به این نتیجه رسیده که موثرترین عامل ارتباط بین کنجکاوی و تواضع نحوه شنیدار است. در واقع، محقق
تصور کنید چه احساسی داشتید اگر پدر، مادر، دوست، خویشاوند یا همکاری داشته باشید که تمام توجه خود را به شما میدهد. چه احساسی به شما دست می داد وقتی آنها کاملا مجذوبانه به حرفهای شما گوش می دادند؟ مسلما این تجربه ای مملو از احساس آرامش و انرژی بیشتر است که به فرد متکلم اجازه میدهد حرفش را با احساس امنیت و آرامش بزند و بعبارتی خودش باشد. اگر میخواهیم دانشآموزان مان با شک ها و چالشهای فکری خود راحتتر مواجه شوند، باید فضایی ایجاد کنیم که احساس کنند از جانب ما و کلاس و مدرسه در مواجهه با چالشهایشان حمایت می شوند. و اینگونه فضایی حمایتی ایجاد می شود که باعث امنیت روانی و افزایش حس اعتماد در دانش آموزان میشود.
برای امتحان می توانید یک برداشت از روش لمان را با دنبال کردن گامهای مطرح شده در مقاله
تجربه کنید. در آنجا دانش آموزان ابتدا در مورد ویژگیهای خوب گوش کردن با هم صحبت میکنند، سپس در حین بحث درباره یک موضوع مرتبط با درس، شنیدار همراه با کنجکاوی و علاقه را تمرین میکنند و در آخر سه موردی که از طرف مقابل خود، پس از گوش کردن عمیق یاد گرفتند را یادداشت میکنند.تجربه مولف این مقاله در کار با معلمان و متخصصان آموزشی، گواه بر همین امر است که اختصاص زمان هایی کوتاه (معمولاً ۵ تا ۱۰ دقیقه) برای هر عضو یک گروه دو نفره (یا سه نفره) تا بتوانند در حین آن بدون وقفه یا بیم از قضاوت شدن صحبت کنند، میتواند برای همه اعضای گروه یک تجربه متواضعانه و عمیقاً راضی کننده باشد. شنوندگان زمان کامل صحبت سخنرانان را با احترام رعایت می کنند و سپس با استفاده از انعکاس کلمات گوینده به طرح
میپردازند. تجربه مولف این مقاله با این فرآیند ساده اما قدرتمند که مبتنی بر گوش دادن است به دههها پیش و در خلال دوره های تفکر شجاعانه که توسط برگزار میشد، برمیگردد.درباره اهمیت پرسش تاکید کنیم
البته، اگر ما شنوندگان عمیقا کنجکاو باشیم، سوالات اصولی و صادقانه ای خواهیم داشت که نمایانگر کنجکاوی همراه با تواضع ماست. سوالاتی که به دنبال کشف پاسخ میباشند، معمولاً با کلمات «چگونه»، «چرا» و «آیا می توانید توضیح دهید …» شروع می شوند. این سوالات گفتگو را باز می کنند؛ به جای اینکه بحث را با یک پاسخ «آری» یا «خیر» ببندند. در مقابل طرح سؤالاتی مانند «چطور عصبانی نشدی؟» یا«مگه کار دیگری از دستت بر نمی آمد؟» نشان دهنده آنند که مخاطب سوالی در مورد موضوع بحث ندارد و پاسخ خود را گرفته است.
اگر می خواهید این حس کاوش لذت بخش برای یادگیری بهتر را در کلاس خود پرورش دهید، باید بدانید که سؤالات ابزاری قدرتمند برای رسیدن به این هدف هستند.
اخیرا در یک مطالعه، کودکان به دو گروه تقسیم شدند تا میزان یادگیری هر دو گروه، بعد از خواندن از روی مرجعی واحد، با کمک و راهنمایی یک ربات (پشمالو!) که نقش معلم را بازی میکرد، مورد سنجش قرار بگیرد. در گروه اول ربات-معلم با طرح سوال و ابراز تعجب جلسه را اداره میکرد و در گروه دوم همان ربات معلم بدون پرسش و یا ابراز تعجب جلسه با دانش آموزان تعامل میکرد. نتایج این مطالعه نشان داد که گروه اول امتیاز بیشتری در “فعالیتهای اکتشافی و کنجکاوانه” نسبت به گروه دوم گرفتند. میخواهید بدانید این ربات چه می گفت؟ مثالهایی از نحوه تعامل ربات شامل این سوالها بود: “من تعجب می کنم که چه اتفاقی می افتد اگر …” یا “من در تعجبم که اکنون چه خواهید کرد” یا “عجب کلمه جالبی استفاده کردی، میتونی در موردش بیشتر توضیح بدی؟”
خلاصه آنکه، زبانی که ما به عنوان معلم و یادگیرنده استفاده می کنیم می تواند به طور قابل توجهی کنجکاوی و نگرش ما نسبت به یادگیری را تحت تاثیر قرار دهد.
بر اساس تحقیقاتی که
و همکارانش درباره “کنجکاوی” انجام داده اند، یک ابزار پایش کلاس درس به نام ایجاد کردند که در آن راههایی ساده برای ارتقای حس پرسشگری در کلاسهای درس را پیشنهاد میکنند که چند نمونه آن بقرار زیر است:- اهداف یادگیری خود را به صورت سوال بنویسید .برای مثال هدف: “دانش آموزان فتوسنتز را به عنوان یک فرآیند درک خواهند کرد” را به سوال “فتوسنتز چیست؟ و چگونه می توانیم به یکدیگر نشان دهیم که چگونه کار می کند؟” تبدیل میکنیم.
- با طراحی جملات آغازین و سؤالات مناسب دانش آموزان را تشویق به بحث درباره مطلب مورد آموزش کیند. برای مثال: “وقتی در مدرسه احساس موفقیت می کنم، من …” و یا “چگونه میتوانیم شنونده ای فعال باشیم؟ چگونه متوجه میشوید که کسی واقعاً دارد به حرفهای شما گوش می دهد؟”
- از پرسشهای باز (توصیفی) بیشتری بجای سوالات بسته (با جواب مشخص) در بحثها استفاده کنید. (مثلاً بپرسید: «چگونه مسئله شماره 5 را حل کردید؟» به جای آنکه بپرسید: «پاسخ شماره 5 چیست؟»
- به طور کلی دانش آموزان را به مطرح کردن سوالات بیشتر تشویق کنید.(بهعنوان مثال، به جای اینکه از دانشآموزان بپرسید: «آیا کسی سوالی داره؟»، از آنها بپرسید: «چه کسی میتونه سوالی مطرح کنه که برای یادگیری بهتر درباره این [شخصیت، آزمایش علمی، رویداد تاریخی] به کلاس کمک کنه؟» )
برای تشویق به اکتشاف، دانش آموزان خود را شگفت زده کنیم
اگر «سؤالات» حس کنجکاوی در انسان را برمی انگیزند، «شگفتی» میتواند حس تواضع را برانگیزد. زمانی «شگفتی» را تجربه میکنیم که با چیزی بزرگتر از خودمان مواجه می شویم که برداشت ما از جهان را به چالش می کشد. تجربیاتی مانند حضور در طبیعت و درک آن، دیدن هنرهای تجسمی و معماری، شنیدن موسیقی و غیره معمولاً حسی از شگفتی در انسان را برمی انگیزند که از تجربه آن لذت میبریم.
یک سفر طبیعت گردی و مشاهده آسمان شبانه پر از ستاره، حضور در یک اجرای موسیقی، یا بازدید از موزه های هنری یا سیر و سیاحت هرچند بصورت مجازی، می تواند باعث شگفتی ما شود تا با افتادگی و فروتنی بیشتری خود را ببینیم و آماده شویم تا با ذهنی بازتر به دیدگاههای دیگران توجه کنیم و با کنجکاوی بیشتری با مسائل برخورد کنیم و حتی سخاوت بیشتری از خود نشان دهیم. افرادی که لذت تجربه های شگفتی آفرین را می چشند، دید متعادل تری نسبت به نقاط قوت و ضعف خود دارند و تحقیقات نشان می دهد که دوستانشان آنها را متواضع تر از دیگران میدانند.
در اینجا چند پیشنهاد برای برانگیختن حس شگفتی و تحسین اعجاز در که میتوانید در کلاس درس خود استفاده کنید ذکر میکنیم (برگرفته از تحقیقات کلاس درس جیروت و ):
- کاهش سرعت برای تجربه شگفتی: «چند دقیقه به این [تصویر، کلیپ ویدیویی، اثر هنری] نگاه کنید. متوجه چه چیزی می شوید؟ چه احساسی دارید؟»
- دانش آموزان خود را تشویق کنید تا طیف وسیع تری از دیدگاه ها یا راه حل های مسئله را شناسایی کنند: “چه کسی متوجه نکته متفاوتی شد و یا کار متفاوتی انجام داد؟” “آیا می توانید راه دیگری برای حل این مسئله ارائه کنید؟”
- برای تشویق به کشف ایدهها، مطالب و روشهای تفکر جدید و متفاوت، از شگفتی استفاده کنید: «این مطلب شگفتانگیز است. چگونه می توانید بیشتر در مورد آن اطلاعات بدست آورید؟»
عادی بودن ندانستن و اشتباه کردن را جا بیندازیم
اگرچه شگفتی میتواند تجربه یا احساس زیبایی باشد، اما مطمئناً ما افرادی نیستیم که از تواضع لذت ببریم. در بسیاری از فرهنگها اعتراف به اینکه چیزی را نمی دانید به این معنی است که انسان توانمندی نیستید.
روانشناس یادآور میشود که ترس از شکست، تاثیر مستقیم بر خودباوری ما ( باور به ارزشی که اساسا برای خود قایلیم) دارد. اگر نتوانیم اندکی قبول کنیم که ما همه چیز را نمیدانیم، خود را در جهانی خواهیم یافت که دایما در حال جدال برای بیان نظراتی هستیم که خواهانی هم ندارد.
پس چگونه به بچه ها کمک کنیم تا با ندانستن و شکست کنار بیایند؟ در قدم اول باید از خودمان به عنوان الگو شروع کنیم. “من پاسخ این سوال را نمی دانم. چطور میتونیم پیداش کنیم؟» «شاگرد: “بعضی وقتها که میخواهم مشکلی را حل کنم یا یک متن را بخوانم، رشته افکارم را از دست میدهم.” معلم: “من هم همینطورم و این بخشی از روند یادگیری است. چگونه می توانیم این مشکل را با هم حل کنیم؟”»
وقتی جوی در کلاس ایجاد میکنیم که دانشآموزان از اشتباه کردن و ندانستن پاسخها احساس امنیت کنند، جا برای تواضع و تمایل به یادگیری را بازتر میکنیم. در اینصورت است که کنجکاوی همراه با تواضع میتواند به ما کمک کند تا بیشتر تلاش کنیم چون از اشتباه کردن واهمه نداریم. اگر باور داشته باشیم که میتوانیم بیشتر بیاموزیم، رشد کنیم و تغییر ایجاد کنیم (مولفه های )، با احتمال بیشتری به یادگیری ادامه خواهیم داد.
در یک مطالعه اخیر، کودکان دبستانی که نحوه حل پازل را با کمک یک ربات به نام یاد گرفتند، در مقایسه با دانش آموزان دیگر، بیشتر به باورهای چارچوب فکری بالنده معتقد بودند. فکر میکنید تگا به دانش آموزان چه می گفت؟ حرفهایی مانند اینکه: “من این [پازل] را انتخاب خواهم کرد چون سخت تر به نظر می رسد”، “من از چالش نمی ترسم. من آن را دوست دارم”، یا «تو خیلی تلاش کردی و این همون چیزیه که مهمه.”
مطمئنا احساس آرامش بیشتری خواهیم کرد اگر فکر کنیم که دقیقاً می دانیم چگونه هر کاری را انجام دهیم و یا اینکه دلایل کارها و حرفها دیگران را دقیقا میدانیم. اما لزوماً این باور باعث رشد فکری ما یا روابط بهتر ما با دیگران نمی شود. اگر قبول کنیم که ایدههای ما نمیتوانند تکامل یابند و یا افراد نمیتوانند تغییر کنند، به جمود فکری دچار خواهیم شد که ما را از یکدیگر جدا میکند.
کنجکاوی، بهمراه مقدار لازمی از تواضع، ذهن ما را برای کشف، یادگیری و رشد باز می کند. و این فرصت را به دیگران می دهد که همین کار را انجام دهند.